کوه پرسيد ز رود
زير اين سقف کبود
راز ماندن در چيست؟ گفت در رفتن من
کوه پرسيد و من؟ گفت در ماندن تو
ببلبلي گفت ومن؟
خنده اي کرد وگفت در غزل خواني تو
آه از آن آبادي
که در آن کوه رود
رود مرداب شود
ودر آن بلبل سرگشته سرش را به گريبان ببرد
ونخواند ديگر
من و تو
بلبل و کوه و روديم
راز ماندن جز
در خواندن من
ماندن تو
رفتن ياران سفر کرده ي مان نيست
بدان
ارسال توسط MOHAMAD
آخرین مطالب